کتاب فرار از اردوگاه ۱۴، زندگینامه ای پر از هیجان و داستان غم انگیزِ مردمِ فراموش شده و درمانده کره شمالی در زیر سایه دیکتاتوری بیرحمش است.
این کتاب که به شرح زندگی یک فراری کرهی شمالی به نام شین دونگ هیوک میپردازد، با موفقیت چشمگیر خود بلافاصله پس از انتشار و کسب جوایز معتبر، مسیر نویسندگی بلین هاردن را دگرگون کرد. او در کتاب های دیگرش نیز به بررسی زوایای دیگری از حکومت و زندگی مردم کرهی شمالی پرداخته است.
اردوگاه شمارهی ۱۴ مخصوص زندانیان سیاسی با حکم حبس ابد، بخشی از زندان و اردوگاه کار اجباری بزرگی در کره شمالی است که دولت این کشور، سالها جهت مخفی نگاه داشتن آن از چشم سازمانهای حقوق بشر تلاش کرده است. دونگ هیوک، نخستین فردی نبود که اقدام به فرار او از این اردوگاهها موفقآمیز بود، اما او اولین متولد زندان است که توانسته از زادگاهش بگریزد.
خلاصه کتاب
کتاب فرار از اردوگاه ۱۴: داستان واقعی فرار ادیسه وار مردی از کرهی شمالی به سوی آزادی، اولین بار سال ۲۰۱۲ منتشر شد. این کتاب داستان زندگی کسی است که توانست از اردوگاههای کار کرهی شمالی فرار کند. شین پسری بود که در اردوگاه بزرگ شد. او حتی از دنیای بیرون در کرهی شمالی هم خبر نداشت. سرانجام سال ۲۰۰۵ بود که او توانست به شکل معجزه آسایی از میان سیمخاردارها بگریزد، یک ماه تا چین پیادهروی کند و درنهایت داستانش را برای جهان تعریف کند.
داستانی دردناک و حیرتآور از اردوگاه هایی بدتر از اردوگاههای آلمان نازی که دولت کرهی شمالی وجودشان را تکذیب میکند؛ اما شین دونگ هیونگ که اکنون در کرهی جنوبی زندگی میکند شاهد زندهی این جنایات است. اردوگاههای زندانیان سیاسی کره شمالی دو برابر گولاگهای استالین و دوازده برابر اردوگاههای نازیها عمر دارند.
در کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ آمده؛ شین که بعد از آن همه سختی و رنج کمکم طعم امنیت را میچشید و به چیزهایی دست یافته بود که مدتها در زندان دربارهشان خیال پردازی میکرد، در مسیر یک فروپاشی روانی قرار گرفت. کابوس روزهای تلخی که پشتسر گذاشته بود و فکر به کسانی که در این راه از دست داده بود، رهایش نمیکرد. شین اگرچه جسماً از آن زندان گریخته و به آزادی دست یافته بود، اما ذهنش همچنان در بند بود.
گاهی خود را از دریچهی چشمان زندانبانان یک آشغال بیارزش میدید و از خودش منزجر میشد و گاه از دریچهی چشمانِ خودِ جدیدش به نظارهی خود مینشست: «من دارم از حیوون بودن تکامل پیدا میکنم، اما این روند خیلیخیلی کُند پیش میره. بعضی وقتها سعی میکنم مثل افراد دیگه گریه کنم و بخندم و بخندم، فقط برای این که ببینم احساس خاصی داره یا نه. با این حال اشکها نمیآن. خنده نمیآد.»
روزهای پس از آزادی آنچنان که میپنداشت شیرین نبودند. مبارزه با هویت فاسد شدهاش، افسردگی، روان آسیب دیدهاش، اجتماع گریزی و هزاران مشکل دیگری که پیشرو داشت، آسان نبود. اما شین راه زنده ماندن را خوب بلد بود. هدف داشتن را یاد گرفته بود و میدانست چگونه باید برای دستیابی به هدف جنگید. حال او هدف والاتری از گذشته دارد و آن آگاهسازی و بیرون کشیدن جهان از باتلاق بیتفاوتی نسبت به وضعیت تأسف برانگیز مردمان کرهی شمالی است.
شین راه درازی را طی کرده اما قسمت اعظم این مسیر همچنان باقی است و حالا او یک وظیفهی مهم دارد. چنان که خودش میگوید «یک نفر، اگر ساکت نماند میتواند به آزاد کردن دهها هزار نفری که در اردوگاههای کار کرهی شمالی باقی ماندهاند، کمک کند.» کتاب فرار از اردوگاه ۱۴ حرفهای زیادی برای گفتن دارد و بدون شک هر کسی از خواندن این کتاب اطلاعات خوبی در مورد مفهوم آزادی و آزاد بودن به دست میآورد.
بخشی از متن کتاب
…براساس برآوردهای محققان خارج از کره شمالی و آژانس های کمک های بین المللی، کارمندان دولت، مسئولان حزب، افسران ارتش و دیگر خواص عالی رتبه ی دولتی، حدود سی درصد از کمکها را می دزدیدند و معمولاً آنها را در ازای دلار یا یورو به فروشندگان خصوصی میفروختند و اجناس را با ماشین های دولتی تحویل می دادند. کشورهای ثروتمند کمک کننده بدون اینکه بخواهند به دنیای کثیف خرید و فروش خیابانی در کره شمالی نوعی آدرنالین تزریق کردند.
سرقت سودآور کمک های غذایی بین المللی، اشتهای حکومت را برای به دست آوردن پول راحت افزایش داد و کمک کرد تا مغازه های خصوصی به موتور اصلی اقتصاد کشور تبدیل شوند. مغازه های خصوصی که امروزه اکثر غذای مصرفی کره شمالی را تأمین میکنند، اصلی ترین دلیلی است که متخصصان خارجی بر اساس آن احتمال وقوع قحطی مصیبت باری مانند قحطی سال ۱۹۹۵ را بسیار کم می دانند. با این حال این مغازه ها نتوانسته اند به ریشه کن کردن گرسنگی یا سوء تغذیه نزدیک شوند.
بلکه به نظر میرسد با ایجاد شکافی عمیق میان آنهایی که یاد گرفته اند چگونه معامله کنند و کسانی که یاد نگرفته اند این کار را انجام دهند، بی عدالتی را افزایش داده اند. در اواخر سال ۱۹۹۸ یعنی چند ماه پیش از اینکه شین مشغول کار در مزرعه شود سازمان برنامه ی غذای جهانی یک نظرخواهی درباره ی تغذیه ی کودکان برگزار کرد که هفتاد درصد کره شمالی را پوشش میداد. نتیجه نشان داد که حدود دوسوم مصاحبه شوندگان رشد ناقص یا کم بود وزن داشتند.
این میزان دو برابر آمار مربوط به آنگولا پس از پایان یک جنگ داخلی بلندمدت است. حکومت کره شمالی پس از علنی شدن این آمار خشمگین شد. طبق نظرسنجی سازمان برنامه ی غذای جهانی که اجرای آن یکی از شروط تحویل کمک ها به حکومت بود، ده سال بعد که مغازه های خصوصی در کره شمالی تثبیت شده بودند و همه چیز از میوه های وارداتی گرفته تا سی دی پلیرهای چینی می فروختند، به زحمت میشد گفت وضع تغذیه ی کودکان و سال خوردگان در آسایشگاه های دولتی بهبود یافته است.
نقد کتاب فرار از اردوگاه 14
هاردن در کتاب فرار از اردوگاه ۱۴، از طریق داستان شوکه کننده و حیرت انگیز زندانی شدن و فرار شین، اسرار یکی از سرکوبگرانه ترین حکومت های روی زمین را برملا می کند. شین قبل از فرار، چیزی از زندگی متمدن نمی دانست و زندگی برای او، کابوسی بیش نبود.
نثر جذاب و تأثیرگذار بلین هاردن، این پادآرمان شهر را با هنرمندی تمام به تصویر می کشد و بر مرد جوان خارق العاده ای تمرکز می کند که در امنیتی ترین زندانِ امنیتی ترین حکومت جهان بزرگ شده است. کتاب پیش رو، حکایتی زیبا درباره ی مقاومت، رشادت، نجات و امید است.
کیم جونگ ایل رهبر کشور کره جنوبی را همه میشناسند اما کشورش را نه. این کشور گرسنه، ورشکسته و مجهز به سلاح اتمی است و در اردوگاه های زندانیان سیاسیاش حدود ۲۰۰۰۰۰ نفر به عنوان برده کار میکنند. کرهی شمالی سرزمین عجیبی است که زندگی در آن به شکل غیرباوری تحت تسلط خاندان کیم است و همهچیز طبق اراده و اختیار آنها اتفاق میافتد.
کتاب فرار از اردوگاه 14، به دور از ایجاد فضای تخیلی و کاملا واقعی بر اساس زندگی «شین دونگ هیوک» نوشته شده که در مخوفترین اردوگاه کار اجباری در متولد شده